کندنِ حنا یجور بیماریِ خاصیه

همونطور که من با چنگ و دندان در حال درآوردنش از پشتِ دستمم

بالاخره زدمش!

با اینکه شاید خیلی برای بقیه پیش پا افتاده و مسخره باشه

که حنا زدن هم شجاعت بخواد

اما

برای منی که تازه دارم پاورچین پاورچین از روی مرزا رد میشم

خیلی عجیب و بزرگه

هرچند که فردا باید گپی بپوشم که آستیناش تا محدوده سرانگشت هام رو هم پوشش بده

صد البته هم که قراره عینِ قاتل تحت تعقیب از جلوی ناظم فرار کنم

طرحِ پشتِ دستم دو قلبِ پیوسته در همه که عاملِ اتصال نیمه ی دیگه ش گلهای ریز و کوچیکن

کوچیک،شاید مثلِ شکوفه ی گیلاس.!

این چند روز ننوشتم چون روحم رو عذاب به صلابه کشیده بود دخترکم

حالا به لطفِ دو تا کامنتِ آخرم آرومتر شدم

باید زندگی کرد تلالو 

درسته باز هم قراره ی گوشه بشینم و خیره به دیوار از آینده بنالم

اما به شوقِ ریزِ همین حنا و دستبندای مهره رنگیم می ارزه

به ذوق و اشتیاقِ نوشتنِ چیزی که مدنظرمه

باید برم دنبالِ اصول نمایشنامه نویسی

باید برم دنبالِ خیلی چیزها تلالو.!

 

*نمی توانی هنرمند بشوی

کسی که در عمرش گرسنگی نکشیده

کسی که از سرما نلرزیده

کسی که شب تا سحر بیخواب نمانده

چگونه ممکن است از سیری

از گرما،از پرتو آفتاب لذت ببرد!

بزرگ علوی_چشم هایش

 

من درک نکردم این جمله رو در کمالِ تاسف

اولش حتی با خوندنش بهم برخورد!

قبول دارم کسی با تمام این توصیفات از عمقِ وجود هنر رو درک میکنه

اما مگه آدمِ عادی ناتوانِ از درکِ این چیز ها؟

کسی نظری داره که این جمله رو باز کنه؟!

 

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فیس براش صورت سلامت و پزشکی closed نمایندگی تخت بادی، تشک بادی، قایق بادی، چادر مسافرتی، اسباب بازی بادی صیغه یابی دانلود فایل ❤بهشت من چادرمه❤ چاپ دیجیتال حرفه ای سلام محتوا